مسجد امام رضا(ع) شهر بن

گفتیم چه شد یاد شهیدان!؟ گفتند... یک کوچه به نامشان نکردیم مگر!؟

مسجد امام رضا(ع) شهر بن

گفتیم چه شد یاد شهیدان!؟ گفتند... یک کوچه به نامشان نکردیم مگر!؟

مسجد امام رضا(ع) واقع در محله سراب خیابان امام رضا(ع) است که در سال 1342 به همت اهالی محل ساخته شد.این مسجد در قطعه زمین وقفی حاج علی اکبر سلیمی و مرحوم مشهدی رضاقلی احمدی ساخته شده است.

نویسندگان

جنبش letter4u

سه شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۴۶ ق.ظ

جرعه ای اخلاق

چه بگویم درباره خانه ه‏اى که اوّلش غم است و آخرش مرگ؛ هر کس بدنبال بى‏ نیازى در دنیا باشد محتاج است و هر که محتاج و فقیر باشد محزون است.

آیت الله مجتبی شهیدی کلهری مشهور به مجتبی تهرانی استاد مشهور اخلاق و مرجع تقلید و مدرس حوزه های علمیه تهران(مانند مدرسه مروی)بود؛ وی از محضر اساتید بزرگی همچون ادیب نیشابوری، آیت الله بروجردی، آیت الله حکیم، آیت الله گلپایگانی، علامه طباطبایی و...بهره برد.


این مرجع بزرگوار تقلید و استاد بزرگ اخلاق، پس از 40سال خدمت صادقانه در نشر معارف اسلامی و ترویج مکتب حقّۀ اهل‌بیت عصمت و طهارت، در دی‌ماه سال 1391هـ‌ش؛ دار فانی را وداع گفت؛ در این مجال سعی داریم تا جرعه ای از بیانات ناب اخلاقی ایشان را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.


اوّل دنیا شیون است و آخرش هم فشارهای مرگ


بسم الله الرحمن الرحیم
قِیلَ لِأَمیرالمؤمنین (علیه السلام):
«فَمَا تَقُولُ فِی الدُّنْیَا؟ قَالَ: فَمَا أَقُولُ فِی دَارٍ أَوَّلُهَا غَمٌّ وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ؛ مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا افْتَقَرَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ؛ فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا النَّار».[1] شخصی به علی (ع) عرض کرد: درباره دنیا چه می فرمایید؟ حضرت فرمود چه بگویم درباره خانه‏اى که اوّلش غم است و آخرش مرگ؛ هر کس بدنبال بى‏نیازى در دنیا باشد محتاج است و هر که محتاج و فقیر باشد محزون است؛ در حلال دنیا حساب است و در حرام آن‏ آتش و عذاب است.


به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) گفته شد شما نسبت به دنیا چه می گویید؟ آن حضرت ابتدا فرمودند: «فَمَا أَقُولُ فِی دَارٍ أَوَّلُهَا غَمٌّ»؛ «فما أقُول»، یعنی من چه بگویم؟! مانند اینکه کسی به شما می رسد و می گوید حالت چه‏طور است؟ می گویی چه بگویم! از این پاسخ، انسان می فهمد که وضع خیلی خراب است!


«أَوَّلُهَا غَمٌّ»؛ در تعبیر حضرت ......معلوم می شود که این خانه سر و ته دارد؛ اوّلی دارد و آخری؛ ورودی دارد و خروجی؛ اوّلش غم است؛ همین‏که پا در آن می گذاری، شیون و آه و ناله‏ات بلند می شود؛ بچّه که به دنیا می آید، معمولاً همین‏طور است که گریه می کند؛ علّتی هم دارد که بحث جدایی می طلبد و در این مختصر نمی گنجد.


«وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ»؛ آخرش هم مرگ است؛ مرگ هم چون امری وجدانی است، فشارهایی برای روح در هنگام خروج از بدن دارد؛ اوّل دنیا شیون است و آخرش هم این فشارها است؛ به این نکته در اینجا باید توجه داشت که این شیون ها و فشارها را همه دارند به‏جز اولیای خاصّ خدا که حسابشان جدا است.


حضرت در این روایت در پاسخ سائل به این نحو جواب می دهد و در واقع وضعیت من و تو را بیان می‏فرماید؛ وگرنه حضرت راجع به خودش چه فرموده است؟ فرمود: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّه»؛[2] یعنی به خدا قسم انس و علاقه فرزند ابى‏طالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است‏؛ یعنی مرگ اگر مرد است گو نزد من آی! پس اینها را یک وقت با هم خلط نکنید.


هر چه دست انسان از امور دنیایی بیشتر پُر شود، احساس احتیاج او بیشتر می شود


این وضعیت ورود و خروج تو در دنیا است؛ حال که در این خانه آمدی، در این خانه چه خبر است؟ می‏فرماید: «مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا افْتَقَرَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ»؛ در این خانه که آمدی یا از این ابزارهایی که در این خانه هست دستت پر می شود، ‌یا دستت خالی می ماند و کم می آوری؛ از این دو حال خارج نیست؛ یا دست انسان از نظر امور مادی دنیا، مانند ‌پول و غیره پُر می شود، یا اینکه انسان کمبود دارد و کم می‏آورد که در پی آن غصه و اندوه می خورد.


 هر چه دست انسان از امور دنیایی بیشتر پُر شود، احساس احتیاج او بیشتر می شود و سیر نمی‏شود، بلکه گرسنه‏تر می شود؛ همچنان‏که در روایات اشاره شده که دنیا مثل آب دریا است که شور است؛ می خواهی رفع عطش کنی، امّا هر چه می خوری تشنه‏تر می شوی؛ هر کس که غنی تر است محتاج تر است.


«فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا النَّار»؛ این را بدان که هر چه در این دنیا به دست آوری، چه کم چه زیاد، اگر از مسیر صحیح شرعی باشد، باید حساب پس بدهی؛ و اگر از را ه حرام و نامشروع باشد، باید در انتظار عذاب و آتش باشی.


مقصود علی (ع) از گفتن این جملات چیست؟ آیا حضرت همین‏طور فرموده و رد شده است؟ نه! می‏خواهد بگوید آیا کسی که دل به این خانه ببندد عقل دارد؟! نه! کسی که به این دنیا با این ویژگی‏ها دل‏بستگی پیدا کند احمق است؛ حضرت در این حدیث به من و شما تلنگر زده است؛ یعنی سر عقل بیا و به این خانه‏ای که سر و ته آن این است، دل نبند.[3]


1 - بحار الانوار، جلد 75، صفحه 32
2 -نهج البلاغه، خطبه5، صفحه 52
3- چهارشنبه 27 بهمن 1389– 12 ربیع الاول 1432؛ مسجد جامع بازار تهران

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۲۴
محمدتقی احمدی

نظرات  (۱)

خدا رحمتش کنه حضرت استاد را

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی